فرشید منافی که از برنامه سازی خسته شده است، حالا میخواهد بخشهایی از برنامههای قبلیاش را در برنامههای آخرش بیاورد. نگارنده نیز با نگاه کلی به مجموعه برنامههای قبلی ایستگاه فردا، تلاش کرد تا برخی از نقدهای قبلی نوشته شده را مرور کند.
فرشید منافی اعلام کرد که برنامه پخش شده آخرین برنامه است و تولید برنامه از این هفته متوقف خواهد شد، بنابراین قسمتهایی از برنامههای قبلی را در این برنامه پخش خواهد کرد.
ما نیز چند شماره را به مرور نقدهای سریالی انجام شده به این برنامه میپردازیم.
اولین نقد مطرح شده به این برنامه، غلبه محتوای فرهنگی بر محتوای سیاسی است.
گفتنی است در سال ۲۰۰۱، شورای اطلاعرسانی آمریکا تصمیم گرفت که رادیویی ۲۴ ساعته به زبان فارسی راهاندازی کند که بخش عمدهای از زمان آن به پخش آهنگهای فارسی و غربی اختصاص داشت و در این زمان رادیوهایی مثل رادیو فردا متولد شدند.
اما حالا در رادیوفردا، فرشید منافی اجرای برنامه طولانی ایستگاه فردا را در رسانهای به عهده گرفته است که خود را «سیاسی» میخواند و دارای اهداف سیاسی (ارائه اخبار دقیق و اطلاعات به مخاطبان مهم و استراتژیک در خارج از کشور آمریکا!) برای دولت آمریکا تعریف میشود. اما در ساختار رسمی این برنامه، فقط یک برنامه آکادمی مطبوعات وجود دارد که به صورت بسیار مختصری به تحلیل محتوای مطبوعات میپردازد و بقیه برنامه سرشار از آهنگهای فرهنگ عامه است. این وضعیت، نشانه بحران محتوای سیاسی در برنامههای رسانههای آمریکایی در قبال کشورهای مخالف این کشور است.
نقد دوم و در ادامه نقد اول (غلبه رویکرد فرهنگی بر سیاسی)، مربوط به واکنش این برنامه به موضوع راهپیمایی اربعین است.
برنامه ایستگاه فردا نیز مانند سایر برنامههای رسانه آمریکایی رادیو فردا به نحوی انفعالی و مذبوحانه به تخریب اربعین پرداخت.
فرشید منافی، در تنها بخش سیاسی برنامهاش یعنی "آکادمی مطبوعات" به تحسین روزنامه آفتاب یزد پرداخت، زیرا این روزنامه، تیتر روز دوشنبه، روز قبل اربعین خود را به موضوعی غیر از راهپیمایی اربعین اختصاص داده بود.
در ادامه هم، ضمن تخطئه روزنامه فرهیختگان به خاطر تیتری ضدآمریکایی، به تخطئه روزنامه اطلاعات و جوان پرداخت، زیرا این دو روزنامه، راهپیمایی اربعین را از لحاظ بزرگی و تعداد شرکت کننده تاریخی خوانده بودند.
همزمان با این اتفاق، یادداشتهایی مشابه در سایت رادیو فردا منتشر میشدند، مثل تحت عنوان «سایه ارز و تفاوت فرهنگی بر پیادهروی اربعین»، یا یادداشت چند ماه قبل اکبر گنجی تحت عنوان «هدر دادن چند میلیارد دلار برای رفتن به زیارت مرقدی که قبر امام حسین نیست»، یا «پیادهروی ۲۰ میلیونی اربعین: جنگ قدرت و هزینههای ناموجه» یا مقالهای تحت عنوان «رسوایی مغفول: زیارت کربلا از جیب همگان» به قلم مجید محمدی، نشان از سیاست ادیتوریال جدی رسانه آمریکایی برای تخطئه اربعین توسط رسانههای وابسته به دولت آمریکا به شمار میآمد و فرشید منافی موظف بود به آن توجه کند.