کامبیز حسینی که برنامهاش را به مرگ علیرضا رضایی اختصاص داده بود، جایی از راضی کردن رؤسا برای استخدام وی سخن گفت و اینکه اعتراف کرد گاهی بخشی از اجراها یا نوشتههای وی را سانسور میکرده است. سانسوری که علی القاعده به خاطر سیاستهای ادیتوریال رسانه آمریکایی بوده است و به جدا شدن علیرضا رضایی از تلویزیون صدای آمریکا مربوط میشود.
پارداوکس این هفته به خاطرات کامبیز حسینی از یک طنز پرداز ضد انقلاب به نام علیرضا رضایی اختصاص داشت.
علیرضا رضایی (۲۳ اسفند ۱۳۵۳ – ۶ آذر ۱۳۹۷) طنزپرداز، در دو رشتهٔ متفاوت تحصیل کرده بود. ابتدا تحصیلاتش را در دانشگاه بابل در رشته مهندسی عمران به پایان رساند و پس از آن به رشتهٔ ادبیات داستانی پرداخت. سپس سرپرستی و کارگردانی گروه طنز را تحت نظارت اداره ارشاد شهرستان بابل برعهده گرفت. او مدتی هم به عنوان رئیس بخش هنری فرهنگسرای اندیشه در تهران مشغول به کار شد و پس از حوادث عاشورای ۸۸ از طریق کردستان عراق، به اروپا مهاجرت کرد. در اوایل رفتن به آمریکا با صدای آمریکا همکاری میکرد و متن برنامه پارازیت با اجرای کامبیز حسینی را برای تلویزیون صدای آمریکا مینوشت. «شفافسازی» نام یکی از ویدئوهای تولیدشده وی بود پیرامون طنز سیاسی و مذهبی که او پس از جدا شدن از صدای آمریکا آن را به صورت فعال تولید کرد. وی در این ویدئوها با طنزهایی آماتور سعی میکرد که روحانیون و حاکمان نظام اسلامی را به استهزا بگیرد.
ویدئوهای وی با حمایت سایت خودنویس، از ارکان جنبش سبز در خارج کشور هر دوشنبه، از طریق این سایت منتشر میشد.
بعد از مهاجرت به اروپا و مدتی همکاری با رسانههای اپوزیسیون، دچار سرخوردگی شد. شاید یک دلیل این ماجرا سانسور برخی از مطالب او توسط این رسانهها باشد کما اینکه کامبیز حسینی نیز گفت که هنگام همکاری با او، هنگامی که حسینی برخی مطالب اش را حذف میکرده است، رضایی قهر میکرده است.
حسین باستانی کارشناس بی بی سی نیز درباره این باره نوشت:
"میگفت مشکلی با کار کردن با هیچ رسانهای ندارد، ولی تا جایی که "هرچه میخواهد" بگوید و بنویسد. خط قرمزش این بود که بخواهند برایش "تعیین تکلیف" کنند. وقتی یکی از رسانههایی که برایشان کار میکرد، در مورد محتوای یکی-دو تا از کارهایش مختصری چون و چرا کرد، در اوج مشکلات مالی به همکاریش پایان داد. بعضی از دوستانش اصرارکردند حداقل صبر کند تا رسانه جدیدی را جایگزین کند و بعد برود. اما قبول نکرد و پای بی پولی بعدش هم ایستاد."
به گفته دوستانش وی مایل بود برای مدتی هم شده به ایران برگردد ولی برخی از دیگر دوستانش وی را از این کار نهی و بعضاً از طرف برخی از افراد صاحب نفوذ در ضد انقلاب تهدید میشد که در صورت برگشت به ایران این کار به قیمت جانش تمام میشود.
سال گذشته نیز بعد از آنژیوگرافی توییت کرد: "شما گرفتار #ترامپ بودین، ما رفتیم این قلبی که سر تا تهش واسه #ایران میزنه رو یه فنری زدیم و تو نیامدی"، باز خیلیها "قلبی که سرتا تهش واسه ایران می زنه"